نیکانیکا، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

سرگرمی نیکا

دخترم نیکا یه پشه بند داره که خیلی دوستش داره. وقتی میذارمش تو پشه بندش به نقض ونگارهای روی سقفش نگاه میکنه وشروع میکنه به حرف زدن ودست وپازدن وخندیدن. پشه بندش شکله سگه که ازتوی گوشهاش هم آهنگ میزنه چندوقت پیش قبل ازماه رمضان یه روزتعطیل باتفاق خانواده به باغی رفتیم. اون باغ بزرگ وزیبا یه استخرداشت که بچه ها وآقای همسر به محض ورود ازآب پرش کردن که بتونن شنا کنن. همسرم اصرارداشت که نیکارو با آب آشنا کنیم واسه همین پاهاش رو تو آب زد. نیکا کوچولو کلی با دقت به آب و امواجش نگاه میکرد.   ...
21 تير 1392

نیکا علامت تعجب

دخملم دوماه اول  زندگیش یه جورخیلی خاص اطرافشو نگاه میکرد .خب حق هم داشت چون همه چیز براش تازگی وجذابیت داشت.مدام تعجب میکرد. یه جوری نگاه میکرد که همه میگفتن انگار همیشه یه علامت تعجب بالاسرش هست. هنوزهم همینطوره ولی تعجش کمتر شده. والا این دنیای ما که نیکاتازه اومده توش همه چیزش تعجب داره     ...
15 تير 1392

نیکا جدی وباجذبه

دخترم نیکا ازبدو تولدش کاملا موقر و جدی و باجذبه بود. ااونقدر که همه میگفتن :بایدجلوی ایشون مودب ودست به سینه ایستادوسلام کرد.   وخیلی کم میخندید.   گاهی یه جوری به آدم نگاه میکنه که بایدکلی حساب برد     اما حالا که بزرگترشده خنده های شیرینش هم بیشترشده وبا هر خنده اش دل من و باباش رو حسابی میبره       نیکای من...عزیزم..با هر خنده ات فضای خانه مان پرمیشوداز عطر گلهای بهاری....همیشه بخند غنچه ی خوشبوی من...همیشه بخند.     ...
15 تير 1392

خاطرات بارداری

روز10بهمن 91مصادف بامیلاد پیامبر مراسم لوله اندازون باقراءت حدیث شریف کساءبرگزارشد. .مامان فیروزه وباباکاظم زحمت تهیه لوازم کوفته سبزی روکشیدن عمه ودخترعمه هم واسه پختنش حسابی سنگ تموم گذاشتن. بعدازدعایه سفره قشنگ انداخته شد آش کوفته سبزی وکاهوترشی وحلوا. بعدش هم مامان فیروزه هدیه ی قشنگش رو که یه گردن بند زیبابودبهم داد.دست همگیشون دردنکنه. وهرکس دوست داشت بعداز خوردن آش رفت و اتاق ووسایل نی نی رودید . دست خاله فاطمه درد نکنه  که همه ی کاردستیهای اتاق دخترمون رو اون درست کرد باسلیقه وزیبا. ت وی اون تاریخ من 8ماهه بودم وهرروزبیشتربه تولد دخملکمون نزدیک میشدیم . ...
11 تير 1392

برفک دهان

وقتی نیکا یک ماه و نیمه بود دهنش برفکی شد ومجبورشدیم دارو بهش بدیم.خیلی بسختی داروی بنفش رنگ رو  توی دهنش میمالیدیم ونیکا هم باهزارتا ادا واصول وبدقلقی دارو رو میخورد.آخرسرهم تمام لب و پیش بندش رو بنفش میکرد.انگار توت خورده باشه. ...
7 تير 1392

مدل خواب نیکا2

چند وقت پیش نیکا عادت کرده بود وقت خواب حتما  به روی  شکم بخوابه وچند ساعت هم ولش میکردیم به همون حالت راحت میخوابید. ا   الان دیگه دخترم نیکا کم کم داره سه ماهش تموم میشه. اوایل تیر ماه بود که دیدم برای اولین بار به پهلو میچرخه ویکی دوروز بعدش هم کاملا غلطید.کلی ذوق کردم .هرچند هنوز موقع غلطیدن یکی از دستاش زیرش گیر میکنه اما باتلاش دستشو نجات میده. موقع خوابیدن هم (بخصوص ظهرها)راحت تره به پهلوبخوابه پستونک میخوره و خودشوخواب میکنه عزیزم ...
7 تير 1392

مهمانی همکاران

من و بهنام تصمیم گرفتیم بمناسبت تولد دخترمون یه روز همکارامون رو به صرف ناهار دعوت کنیم اون روز نیکا رو حموم کردم  ویه لباس عروسکی خوشگل تنش کردم . همه همکارا عاشقش شده بودن ...
7 تير 1392